سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجو:
آغاز وبلاگ
مدیریت
ایمیل من
معرفی بیشتر
پارسی یار

مجموع بازدیدهای وبلاگ: 18373
تعداد بازدید امروز: 4
تعداد بازدید دیروز: 1
  • درباره من


    مقالات - لاتینی ها

  • لوگوی من


  • پیوندها


    مقاله من در جام جم
    مقاله بادهای چپ درآمریکای لاتین
    صفحه آمریکای لاتین
    آموزش زبان اسپانیایی
    وبلاگی در حوزه لاتینی ها
    مقاله لوموند دیپلماتیک
    زنده باد برزیل
    روابط ایران وآمریکای لاتین
    مقاله چامسکی
    چرخش به چپ
    چپگرایی نو در آمریکای لاتین
    ویکی پیدیا - آمریکای لاتین
    آمریکای لاتین -اخبار-انگلیسی
    آژانس های خبری آمریکای لاتین
    روزنامه های آمریکای لاتین
    روزنامه های لاتینی
    مقاله ای درباره برزیل - لوموند
    مقاله ای درباره السالوادور
    مقاله ای درباره شیلی
    انقلاب بولیواری درونزوئلا
    نگرشی چپ درباره ونزوئلا
    نگرشی راست به ونزوئلا
    This album is powered by BubbleShare - Add to my blog
  • مشاهده اوقات شرعی


  • اشتراک در وبلاگ


     
    مقالات - لاتینی ها
    بنده گناه می کند، پس دانشی را که پیشترمی دانسته، از یاد می برد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
  • در سرزمین بولیوار - قسمت دوم
    نویسنده: یکشنبه 86/3/27 ساعت 12:15 ع

    درسرزمین بولیوار

    غلامرضا تاجیک

    بدهی خارجی، تورم بالا، فقر بیش از حد، بیکاری و نبود بهداشت از جمله معضلات کنونی هوگو چاوز در داخل کشور است.

    به رغم داشتن درآمد بالای نفت هنوز بیش از 40درصد جمعیت 27میلیونی در فقر زندگی می کنند و از آنجا که اکثر جوان ها بیکارند و خرید و فروش اسلحه مجاز است، آنها به سرقت مسلحانه روی می آورند.

    شغل های کاذب نظیر مسافرکشی با موتور، دستفروشی، اجاره دادن تلفن موبایل و نظایر آن به وفور به چشم می خورد.

    ونزوئلا کشوری است سرسبز و تقریبا دارای دو فصل است و از پائیز و زمستان خبری نیست. مردمی خونگرم و شاد دارد که از کوچکترین فرصت خود برای شاد زیستن استفاده می کنند. فرق نمی کند فقیر و غنی به اندازه وسع خود زندگی شادی دارند.

    دولت چاوز برای تامین معاش عده ای از اقشار آسیب پذیر، مستمری وضع کرده که آنها با مراجعه به فروشگاه های مخصوص کالاهای خود را دریافت می دارند.

    مخالفان چاوز می گویند او می خواهد با ایجاد یک حزب واحد سوسیالیستی (psuv) همه گروه های کوچک را در این حزب گردهم آورد و برای این کار با مخالفت هایی روبه رو شده است.

    یکی از برنامه های چاوز بهبود وضع بهداشت در ونزوئلا با همکاری گسترده کوبا است. در حال حاضر 15 هزار پزشک کوبایی در شهرها و روستاهای دورافتاده ونزوئلا سرگرم مداوای بیماران نیازمند این کشور هستند و همزمان هزاران نفر از معلمان کوبایی نیز در این کشور فعالیت دارند. چاوز در ازای این کمک فیدل کاسترو که او را پدر می نامد، نفت ارزان در اختیار هاوانا قرار می دهد.

    نکته دیگری که در ونزوئلا جلب توجه می کند بالا بودن فرهنگ ورزش در کشور است و به همین خاطر در خیابان های کاراکاس بخشی از خیابان برای دوچرخه سواران و دوندگان و کسانی که علاقه مند به پیاده روی هستند، اختصاص یافته است.

    یکی از سیاست های کنونی رئیس جمهور ونزوئلا دولتی کردن اقتصاد کشور برپایه ایده های سوسیالیستی قرن بیست و یکم است. بخش خصوصی از قدرت کافی در این کشور برخوردار نیست به همین خاطر حضور شرکت های ایرانی در این کشور زمانی پربازده خواهد بود که بتوانند با شرکت های دولتی طرفدار چاوز قرارداد منعقد کنند.

    در فاصله اقامت ما در کاراکاس دو نمایشگاه صنعتی برگزار شد. به این دو نمایشگاه رفتم و با تعدادی از دست اندرکاران صحبت کردم. آنها می گفتند که آشنایی درستی از نحوه فعالیت بخش خصوصی و دولتی در ونزوئلا ندارند و تبلیغات گسترده ای در مورد برپایی نمایشگاه صورت نگرفته است.

    چنانچه خوب کار شود ونزوئلا می تواند به عنوان شریک استراتژیک ما در آینده تلقی شود ضمن آنکه بازارهای دیگر کشورهای منطقه پیش روی ماست و آنها به کمک های فنی و انسانی جمهوری اسلامی نیازمندند.

    سفر ما که قرار بود به چهار کشور باشد در کاراکاس خاتمه یافت و متأسفانه به رغم تلاش مسئولان تشریفات وزارت خارجه امکان تهیه بلیت برای سفر به اکوادور، نیکاراگوئه و کوبا فراهم نشد و فقط وزیر خارجه به همراه 6 نفر دیگر به نیکاراگوئه و سپس کوبا رفت و از هاوانا مستقیم به تهران بازگشت. و باقیمانده هیئت اعزامی هم از کاراکاس عازم تهران شدند.

    پایان


  • در سرزمین بولیوار - قسمت اول
    نویسنده: یکشنبه 86/3/27 ساعت 12:14 ع

    درسرزمین بولیوار- 1

    غلامرضا تاجیک

    وقتی کریستف کلمب در سفر سوم خود در سال 877 هجری - شمسی ونزوئلا را کشف کرد ساکنان محلی آن سرخپوستانی بودند که خانه های خود را روی آب ساخته بودند و به همین دلیل این منطقه نام ونزوئلا یعنی «ونیز کوچک» به خود گرفت.

    این سرزمین از آن تاریخ فراز و نشیب های سیاسی را پشت سر گذاشته و در این مدت حکومت آن در اکثر مواقع میان نظامیان دست به دست شده است.

    از سال 1338هـ.ش تقریبا انتقال قدرت از کانال انتخابات و با مشارکت مردم صورت گرفته است.

    چاوز که خود از افسران نظامی ارتش ونزوئلاست، برای ورود به عالم سیاست حزب خود به نام نهضت جمهوری پنجم را در سال 1373هـ.ش پایه گذاری کرد و به رغم افت و خیزهای فراوان موفق شد در سال 1378از طریق انتخابات عمومی قدرت را به دست بگیرد. با کسب قدرت انجام اصلاحات سیاسی و اقتصادی را در دستور کار خود قرار داد و هدفش این بود که مردم فقیر هم سهمی از درآمد نفت داشته باشند.

    چاوز مجددا در ژوئیه سال 2000برای یک دوره 6ساله انتخاب شد. با افزایش محبوبیت در میان مردم تلاش کرد سیاست های سوسیالیستی را پیش ببرد غافل از اینکه جبهه مخالفان که از حمایت های مالی و سیاسی سفارت آمریکا در کاراکاس برخوردارند، در سر راه او سنگ اندازی می کنند.

    طولی نکشید که کودتای سال 2002 علیه رئیس جمهور منتخب شکل گرفت. با حضور گسترده مردم بود که چاوز دوباره پس از 48ساعت به کاخ ریاست جمهوری بازگشت. اما مخالفان کوتاه نیامدند و تبلیغات علیه چاوز را در رسانه های داخلی و خارجی به راه انداختند.

    مخالفان در اوت سال 2003 طوماری را با امضای سه میلیون و 200هزار امضا جمع آوری کردند و آن را به کمیسیون انتخابات دادند.

    مخالفان چاوز را وادار کردند که رفراندوم برگزار کند اما برخلاف تصور آنان به پیروزی مجدد چاوز ختم گردید و مخالفان خلع سلاح شدند. این رفراندوم 15 اوت سال 2004 برگزار شد و 58درصد آرا به چاوز تعلق گرفت.

    در دسامبر سال بعد انتخابات پارلمانی برگزار گردید و حزب چاوز موفق شد 114کرسی از 167کرسی پارلمان را به دست آورد و باقیمانده آن هم عمدتا در اختیار احزاب متحد او قرار گرفت.

    باز هم در دسامبر 2006 انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد که چاوز با کسب 63درصد آرا موفق شد این کرسی را برای 6سال دیگر یعنی تا نیمه سال 2012 دراختیار بگیرد.

    با اختیارات جدید خود چاوز کوشیده برنامه هایی را برای تحقق ایده هایی در جهت ساختن کشور در راستای تامین منافع مردم و کشور به اجرا درآورد.

    دی ماه سال قبل بخش نفت و گاز و ارتباطات را ملی اعلام کرد که این حرکت کشورهای غربی و در راس آن آمریکا را خوش نیامد.

    او درنظر دارد تا پایان دوره ریاست جمهوری اش میزان تولید نفت را از سه میلیون و200هزار بشکه در روز به 5میلیون و800هزار بشکه و تا سال 2020 به 7میلیون و500هزار بشکه در روز برساند. او درنظر دارد برای تحقق این اهداف 56میلیارد دلار سرمایه گذاری کند.

    او همچنین در بخش گاز می خواهد میزان تولید کشور خود را از 3/6میلیارد مترمکعب کنونی به 5/11میلیارد مترمکعب تا پایان دوره کنونی ریاست جمهوری اش برساند.

    دیگر برنامه های چاوز این است که با صرف 5/10میلیارد دلار می خواهد سه پالایشگاه در سه منطقه کشور بسازد. در صورت ساخت این پالایشگاه ها ظرفیت پالایش به 700هزار بشکه در روز افزایش خواهد یافت.

    همچنین می خواهد تا پایان دوره کنونی ریاست جمهوری اش 58نفتکش خریداری کند که در صورت تحقق آن ونزوئلا خواهد توانست 45درصد نفت صادراتی خود را از طریق آنها انجام دهد.

    برنامه دیگر چاوز این است که خط لوله ای را از ونزوئلا به اقیانوس آرام بکشد تا بتواند به بازارهای آسیا نیز دست یابد.

    پرسش این است که آیا چاوز موفق خواهد شد و او با وجود مشکلات داخلی و فشارهای خارجی این برنامه ها را به اجرا خواهد گذاشت؟


  • عواقب ناگوار بدهکاری میلیاردی آرژانتین - بازتاب
    نویسنده: پنج شنبه 85/10/28 ساعت 2:11 ع

    «نستور کرچنر»، رئیس‌جمهور آرژانتین، که نیاز اقتصادی کشورش و بدهی سنگین این کشور به بانک جهانی و صندوق بین‌‌المللی پول، شدیدا وی را در یک رویارویی مستقیم با ایران قرار داده است، به محض شنیدن این‌که احمدی‌نژاد قصد دارد در مراسم جشن آغاز به کار رئیس جمهور جدید اکوادور حضور یابد، صریحا این قرار و حضور خود را لغو کرد.

    به گزارش سرویس بین‌الملل «بازتاب» به نقل از «واشنگتن‌پست»، همزمان با دیدار احمدی‌نژاد از آمریکای لاتین برای تقویت پیوندهای اقتصادی و سیاسی با این منطقه، «نستور کرچنر» رئیس‌جمهور آرژانتین، همگام با دیگر رهبران منطقه حرکت نمی‌کند.

    دولت «کرچنر» تلاش‌های خود را برای تعقیب قضائی مقامات ایرانی که در بمب‌گذاری یک مرکز یهودی در سال 1994 آرژانتین دست داشته‌اند را آغاز کرده است. این کشور به تازگی قرار بازداشت 9 مقام ایرانی را صادر کرده بود که نام ‌اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس‌جمهور اسبق ایران نیز در میان آنان بود. رفسنجانی متهم به دادن دستور این حملات است که منجر به کشته شدن 85 نفر و زخمی شدن بیش از دویست نفر شد.

    تعقیب قضائی ایران به علت فساد مشهود سیستم قضائی آرژانتین و سرپوش گذاشتن‌های آنان بی‌نتیجه مانده بود. تلاش‌های اخیر نیز برای حل این پرونده در حالی صورت می‌گیرد که بیشتر کشورهای منطقه در حال توسعه روابط با ایران بوده و چند متحد منطقه‌ای آرژانتین هم از دولت احمدی‌نژاد حمایت کرده‌اند.

    رئیس‌جمهور ایران قصد دارد با «هوگو چاوز» رئیس‌جمهور ونزوئلا، «دانیل اورتگا»، رئیس‌جمهور نیکاراگوئه و «رافائل کوره‌آ» رئیس‌جمهور اکوادور، «مورالس» رئیس‌جمهور بولیوی و چند رهبر دیگر دیدار کند. بحث‌ها نیز احتمالا بر محور توسعه روابط دوجانبه مانند تقسیم تکنولوژی و ... است.

    هرچند آرژانتین روابط دوستانه خود با هر کدام از آن رهبران را حفظ کرده است، اما تبلیغات داخلی «کرچنر» مسیر متفاوتی را طی می‌کند. برای مثال او برنامه دیدار با «کوره‌آ» را که به مناسبت جشن آغاز به کار وی برگزار شده بود، پس از اطلاع از این‌که احمدی‌نژاد هم در آن مراسم حضور خواهد داشت، لغو کرد.

    ادامه رویارویی آمریکا و ایران هم مسائل را پیچیده‌تر می‌کند. عده‌ای از منتقدان مدعی هستند که دولت «کرچنر» مورد سوءاستفاده‌های دولت آمریکا قرار گرفته که می‌خواهد از آرای دادگاه آرژانتین برای شعله‌ور کردن خشم جهانی علیه ایران استفاده کند.

    «دالیا»،‌یکی از متحدان داخلی بسیار وفادار و رده بالای «کرچنر»، دو روز پس از آن‌که اعلام کرد فشارها‌ی‌ آمریکا و اسرائیل باعث تحریک بیشتر آرژانتین برای تعقیب قضائی ایران شده، مجبور شد از پست دولت خود استعفا دهد.

    برای بسیاری از مردم آرژانتین، صدور قرار بازداشت‌ها برای مقامات ایران، نوعی انتقام برای کسانی به شمار می‌رفت که علاقه زیادی به شناسایی و مجازات بمب‌گذاران داشتند.

    بمب‌گذاری‌های سال 94، دومین حمله به اهداف یهودی در آرژانتین بود. در سال 1992 هم یک بمب‌گذار انتحاری با حمله به سفارت اسرائیل در بوینوس آیرس باعث کشته شدن 29 نفر شد.

    کمی پس از انفجار مقر یهودیان آرژانتین، «کارلوس منم» رئیس‌جمهور وقت آرژانتین، افراط‌گرایان مسلمان ایرانی را مسئول آن دانست. «منم» نیز سرانجام خود مورد اتهاماتی قرار گرفت و در سال 2002، یکی از چهره‌های اطلاعاتی خارج ایران، «منم» را متهم به دریافت ده میلیون دلار رشوه برای سرپوش گذاشتن بر نقش تهران در حملات شد. «منم» به شدت این اتهامات را رد کرد، اما به وجهه او ضربه شدیدی وارد شد.

    «خووان خوزه گالیانو» قاضی پرونده نیز پس از گناهکار شناخته شدن به خاطر مدرک‌سازی و پرداخت چهارصد هزار دلار برای شهادت‌های دروغ و از بین بردن صدها ساعت نوار صوتی و دیگر مدارک، مورد اتهام و محاکمه قرار گرفت.
    پس از این قضایا، «آلبرتو نیسمن» دادستان آرژانتین، تیم ویژه‌ای را برای تحقیق در مورد بمب‌‌گذاری مرکز یهودیان تشکیل داد و در اکتبر گذشته اعلام کرد بنا بر تحقیقات مشخص شده، طرح بمب‌گذاری در جلسه‌ای در سال 1993 و در شهر مشهد به وجود آمده است و علت این طرح را عقب‌نشینی آرژانتین از حمایت از برنامه‌های اتمی ایران و تقویت روابط با آمریکا و اسرائیل عنوان کرد.

    در نوامبر هم یک قاضی آرژانتینی مدارک «نیسمن» را قابل قبول تشخیص داده و قرار بازداشت 9 نفر از مقامات ایرانی را صادر کرد.

    «نیسمن» ‌تأکید کرد، افرادی که از او به این علت انتقاد می‌کنند، به ویژه کسانی که معتقدند وی این کار را برای کمک به مقاصد سیاسی آمریکا علیه ایران کرده، سخت در اشتباهند، هرچند اضافه می‌کند، به دلیل آن‌که این مقامات در ایران هستند، جلب آنها برای ما مشکل است.

    این در حالی است که حتی «سرجیو گرین والد» رئیس انجمن دوجانبه اسرائیل و آرژانتین، می‌گوید: دست‌کم اکنون یک مقداری امید برای یافتن حقیقت بمب‌گذاری وجود دارد؛ یک چراغ کوچک می‌تواند یک محدوده تاریک را روشن کند و ما امیدواریم این روشنایی شکوفاتر شود اما این هنوز یک چراغ است.


  • مقاله عقربه های ساعت در آمریکای لاتین
    نویسنده: یکشنبه 85/10/24 ساعت 4:1 ع


    نویسنده: حنیف غفاری

    اشاره:
        پیروزی های مکرر سوسیالیست ها در آمریکای لاتین موجب شکل گیری جوی یک دست بر ضد سیاست های کاخ سفید در این منطقه شده است. این پیروزی ها سبب شده است تا دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا در خصوص نحوه نفوذ و تاثیرگذاری در معادلات سیاسی و تجاری آمریکای لاتین دچار سردرگمی مفرط و عدیده ای شوند. در این برهه با دو مسئله مهم روبرو هستیم:
        1- آنچه در آمریکای لاتین می گذرد
        در حال حاضر نمی توان ادعا کرد که چپ گرایان آمریکای لاتین به یک نقطه مشترک و اتحادی ایده آل رسیده اند، اما فضا و بستر بسیار مناسبی جهت ایجاد آمریکای لاتین مستقل از سیاست های آمریکا به وجود آمده است. حاکمان آمریکایی کشورهای این منطقه که در اواخر قرن گذشته بر سر کار بوده اند جایگاه خود را از دست داده اند. “فیدل کاسترو” و “هوگو چاوز” در راستای به وجود آمدن فضای موجود عملکردی بسیار موثر داشته اند. پس از حادثه “خلیج خوکها” جنگ تبلیغاتی آمریکا علیه “هاوانا” با هدف اضمحلال کامل کاسترو و هوادارانش آغاز شد، اما رئیس جمهور کوبا در مقابل هجمه های روسای جمهور دموکرات و جمهوریخواه آمریکا ایستاد. “نیکسون”، “جانسون”، “کارتر”، “ریگان”، “بوش پدر”، “کلینتون” و “بوش پسر” هر یک به عناوین مختلف سعی کردند کاسترو را از راس معادلات سیاسی هاوانا حذف نمایند، اما در این راستا ناموفق بودند. سازمان سیا نیز تلاش گسترده ای را برای ترور کاسترو انجام داد ولی در نهایت رئیس جمهور کوبا به حیات سیاسی روبه رشد خود در آمریکای لاتین ادامه داد.
        با ورود هوگوچاوز به معادلات کاراکاس، تلفیقی از تجربه و قدرت در روابط میان هاوانا- کاراکاس تجلی یافت. کاخ سفید که از این مسئله احساس خطر می کرد کودتای همه جانبه ای را علیه دولت چاوز طراحی کرد اما با مقاومت مردم ونزوئلا، رئیس جمهور محبوب این کشور بار دیگر به راس قدرت بازگشت. شکست کودتای ونزوئلا سرآغازی برای پیروزی های فراگیر چپ گرایان ضد آمریکایی در آمریکای لاتین بود. پس از حضور موثر چاوز در کاراکاس نوعی آگاهی در حیات شهروندان سایر کشورهای منطقه به وجود آمد. مطابق این آگاهی مردم آمریکای لاتین دریافتند که استقلال از واشنگتن و شکست حاکمان دست نشانده و وابسته به کاخ سفید همان رمز اصلی بقای آنها محسوب می شود.
        با به قدرت رسیدن “اوومورالس” در بولیوی، مثلت کاراکاس- هاوانا- لاپان شکل گرفت. شکل گیری این مثلث باعث شد تا تاثیرگذاری سوسیالیسم در آمریکای لاتین افزایش یابد. پیروزی افرادی مانند “پروال”، “دانیل اورتگا” و “رافائل کوررا” در هائیتی، نیکاراگوئه و اکوادور باعث شد تا جوی کاملا ضدآمریکایی در آمریکای لاتین حاکم شود. اما همان گونه که اشاره شد فعلا ما شاهد شکل گیری یک فضا و بستر هستیم. به عبارت دیگر کشورهای مخالف کاخ سفید در راستای محوساختن نام آمریکای شمالی در سیاست و تجارت آمریکای لاتین باید تحت تدبیر و مدیریت افراد فعال تر مانند “هوگو چاوز” اقدامات عملی خود در راستای مقابله با واشنگتن را آغاز نمایند.
        تقویت پیمان های منطقه ای مانند مرکوسور و کارائیب در این خصوص بسیار موثر خواهد بود. مسدود ساختن راه نفوذ کارتل ها و شرکتهای آمریکایی پیش شرط اصلی شکست سیاسی کاخ سفید در آمریکای لاتین محسوب می شود.
        از سوی دیگر استفاده از ابزارهای “تهدید” در راستای انزوای کاخ سفید در آمریکای لاتین لازم است؛ به عنوان مثال اظهارات هوگو چاوز در خصوص بستن لوله های نفت کاراکاس به سوی آمریکا و یا اقدام اخیر “رافائل کوررا” در اکوادور در جهت تعطیلی پایگاههای وابسته به کاخ سفید موجب خلع سلاح واشنگتن در قبال تحولات آمریکای لاتین شده است.
        ابقای اخیر “هوگو چاوز” در کاراکاس ضربه بسیار سنیگنی را به دستگاه سیاست خارجی آمریکا وارد ساخته است. رئیس جمهور ونزوئلا سعی دارد تا سال 2010 مجموعه ای عاری از دخالت های آمریکا را در آمریکای لاتین تشکیل دهد و در کنار سایر چپ گرایان منطقه سد محکم و نفوذناپذیری را در مقابل آمریکا ایجاد کند. در این راستا سایر مخالفان آمریکا در آمریکای لاتین باید بدون اتلاف زمان هرچه زودتر زنجیره ای محکم را تشکیل دهند. زنجیره ای که بتواند در مقابل زیاده خواهی و مخالفتهای دموکرات ها و جمهوریخواه آمریکا نقش بازدارنده ای را ایفا کند.
        از آنچه تاکنون اشاره شد می توان دریافت که آمریکای لاتین در حال گذار به دوران جدید است.
        همگرایی میان کشورهای آمریکای لاتین معلول ایجاد پیوندی مستحکم میان سایر مخالفان کاخ سفید است. نقطه پایانی این همگرایی ایجاد منطقه ای با شرایط جدید و پویاست.
        2- سیاست خارجی آمریکا در قبال آمریکای لاتین همان گونه که اشاره شد ماهیت و ساختار آمریکای لاتین در حال تغییر و تحولی گسترده است. از آنجایی که این گذار مورد توافق مشترک دولتها و ملتهای این منطقه است، نمی توان در مقابل آن ایستادگی کرد. این حقیقتی است که برخی دموکرات ها و جمهوریخواهان آمریکا نسبت به آن باور دارند. واشنگتن که آمریکای لاتین را حیاط خلوت و بستری برای مانور خود می داند، هم اکنون با مجموعه ای متشکل از انواع دولتهای ضدآمریکایی مواجه شده است.
        پس از سرکار آمدن بوش پسر در ابتدای سال 2000 و حضور جمهوریخواهان افراطی در کاخ سفید شاهد بودیم که فشارهای بسیار زیادی بر روی آمریکای لاتین و خصوصا ونزوئلا و کوبا وارد شد. جمهوریخواهان در تلاش بودند تا با استناد به زور، خشونت، کودتا و تحریک عوامل خودباخته در آمریکای جنوبی، بیداری شکل گرفته در این منطقه را در نطفه خفه نمایند.اما تلاشهای پرهزینه واشنگتن نتیجه ای کاملا برعکس داد و کاخ سفید به دشمن مشترک اغلب دولتها و ملتهای آمریکای لاتین تبدیل شد. فارغ از این مسئله، جمهوریخواهان، کوبا و ونزوئلا را نسبت به “مداخله نظامی” و جنگ در اطراف دریای کارائیب تهدید نمودند. البته عکس العمل مناسب کاراکاس و هاوانا و اتحاد این دو سبب شد تا آمریکا از موضع تهدیدآمیز خود تا حدودی عقب نشینی کند.
        شکست اخیر جمهوریخواهان از دموکرات ها در انتخابات میان دوره ای کنگره و سنا دغدغه های بسیاری را در سیاست خارجی واشنگتن ایجاد کرده است. در برخی مسائل مانند نحوه برخورد با روسیه میان کبوترها و بازها اختلاف بسیار عدیده ای وجود دارد، اما در مسئله “آمریکای لاتین” بین این دو رویه ای یکسان وجود داشته است. هم اکنون دموکرات ها و جمهوریخواهان “آمریکای لاتین” را تهدیدی در همسایگی خود می شمارند. حتی اگر دموکرات ها در انتخابات سال 2008 بتوانند کاخ سفید را در اختیار بگیرند رویکرد و محوریت عملکرد واشنگتن در قبال آمریکای لاتین تغییر عمده ای نخواهد کرد. البته ممکن است در سطح گفتارها و رفتارها شاهد چرخش ها و تغییراتی باشیم اما در کل، نگاه کاخ سفید نسبت به آمریکای لاتین تهدید محور است.
        با شدت پیشرفت سوسیالیست ها در آمریکای لاتین وزن تهدیدات واشنگتن علیه این منطقه نیز افزایش خواهد یافت. به عبارت دیگر میان سرعت گذار آمریکای لاتین به استقلال کامل سیاسی و اقتصادی و سرعت اعمال تهدیدات آمریکا علیه این منطقه رابطه ای مستقیم وجود دارد.
        اما مسئله اصلی اینجاست که کاخ سفید چه گزینه هایی را در تقابل با آمریکای لاتین مد نظر قرار می دهد؟
        گزینه نخست ایجاد خلل در زیرساخت های سیاسی دولت های چپ گرا و تقویت مخالفان داخلی آنهاست. به عبارت دیگر ممکن است همان فرمولی که در کودتای ونزوئلا و در ابتدای هزاره سوم پیاده شد در دیگر کشورها اعمال شود. از این رو چپ گرایان باید نسبت به تحولات و رخدادهایی که در کشورهایشان می گذرد آگاهی کامل داشته باشند. پایگاه های آمریکایی و سفرای کاخ سفید در این کشورها کانون اصلی ایجاد بحران های احتمالی در آینده محسوب خواهد شد.
        از این روست که ما شاهد هستیم افرادی با درایت مانند “هوگو چاوز” سفیر آمریکا از ونزوئلا را اخراج می کنند و یا “رافائل کوررا” در بدو ورود خود دستور تعطیلی پایگاه های آمریکایی در اکوادور را صادر می کند. در صورتی که روسای جمهور منتخب ملت های آمریکای لاتین نسبت به تحولات مخفیانه و خزنده ای که آمریکا در کشورهای آنها برنامه ریزی می کند، آگاه نباشند امکان کاهش قدرت آنها در آینده زیاد خواهد بود.
        بنابراین “آگاهی محوری” در راس معادلات سیاسی کشورهای آمریکای لاتین نقش بسیار مهم و اساسی را در خنثی سازی توطئه های آمریکا ایفا می کند. البته رهنمودهای چاوز و اورتگا می تواند به دیگر دولتهای چپ گرای آمریکای لاتین کمک شایانی نماید.
        یکی دیگر از نقاطی که آمریکا سعی دارد از طریق آن دامنه نفوذ خود به آمریکای لاتین را گسترش دهد، ایجاد وابستگی اقتصادی و تحریم های تجاری گسترده علیه این کشورها و تقویت کشورهای طرفدار آمریکا در آمریکای لاتین است.
        تنها راه مقابله با این ترفند کاخ سفید در تقویت پیمان های تجاری و منطقه ای در آمریکای لاتین است. چاوز و مورالس در این راستا حرکت های قابل تحسینی را آغاز کرده اند. مسئله ملی شدن گاز بولیوی و صادرات سویای این کشور به کاراکاس و هاوانا موجب ترسیم الگویی مناسب برای سایر کشورهای آمریکای لاتین شده است. مسلما جمع میان قدرتهای ونزوئلا، بولیوی، کوبا، نیکاراگوئه، شیلی، اکوادور، هائیتی، برزیل و آرژانتین خواهد توانست حصارهای تجاری ایجاد شده توسط ایالات متحده آمریکارا در هم شکند.
        همچنین دموکرات ها و جمهوریخواهان آمریکا سعی دارند از طریق حربه های تبلیغاتی علیه سوسیالیست های آمریکای لاتین، آنها را در استحاله قرار دهند. همگرایی ملت ها و دولت های آمریکای لاتین می تواند این حربه ها را به راحتی خنثی کند. هم اکنون آگاهی ملتهای جهان نسبت به سیاستهای کاخ سفید افزایش یافته است و همین امر موجب عدم کارآمدی تبلیغات کاذب آمریکا در امور داخلی سایر کشورهای جهان شده است.
        در نهایت اینکه همگرایی موثر میان کشورهای مخالف کاخ سفید در آمریکای لاتین و نیل آنها به نقطه ای پویا در معادلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این منطقه دموکرات ها و جمهوریخواهان ایالات متحده آمریکا را به طور کامل زمین گیر خواهد ساخت. در این صورت هیچ گونه تهدیدی از سوی آمریکا نمی تواند بنیان و شاکله مستحکم ایجاد شده از سوی مخالفان و استعمار نوین را در هم بریزد.
        عقربه های ساعت همچنان می گذرد. چاوز و همراهانش باید فرصت را غنیمت شمرند. هیچ گاه زمینه ای اینچنین مناسب در جهت نیل به استقلال حقیقی در آمریکای لاتین وجود نداشته است